امروز مرزهای زیبایی جابجا شد:


دوست داشتنی ترین پسر دنیا حالا 5 ماه داره. حسابی بازیگوش شده و دیگه دوست نداره بخوابه. الان تقریباً شب ها حدود 10.30 یا 11 میخوابی. ولی با این همه هم چنان سحر خیزی و باعث افتخار مامانی و بابایی.
 امروز وقتی بیرون رفتیم انقدر توجهت به اطراف جمع شده بود که یادت رفت شیر بخوری. خیلی خیلی از آفتاب بدت میاد و شروع میکنی به اعتراض کردن. 
توانایی شما تو جیغ زدن خیلی بالا رفته و حسابی متخصص شدی. میتونی 1 ساعت تموم با صدای بلند به نشانه ی اعتراض و حوصلم سر رفته جیغ بزنی. گاهی وقت ها از بس جیغ میزنی فک کنم یادت میره اصلاً برای چی شروع کردی به جیغ زدن.
الان چند روز هست که سرما خوردی. اما مثل همیشه فوق العاده آقایی و گریه نمیکنی. فکر نمیکنم پسری به مهربونی و آقایی شما تا به حال به دنیا اومده باشه. تنها مشکلت اینه که دوست نداری مامانی بینی شما رو تمیز کنه و شروع میکنی به اعتراض کردن. اصلاً حساس شدی به صورتت دست بزنم. امیدوارم هرچه زودتر خوب خوب بشی. اخه هفته آینده قراره بریم ساری دیدن مادرجون وم امان جون و آقا جون و بابابزرگ... باید حسابی سرحال باشی تا از شمال بودن لذت ببری:)