اخر هفته دوره خانواده مادری نوبت مامان جون سارا بود و ما ساری بودیم. شما حسابی خوشحال بودی اخه مدت ها بود ساری نرفته بودی و حسابی از محیط جدید لذت بردی، هر چند فرصت نشد تو حیاط بازی کنیم. اما عمه جون و مادرجون و مامان جون کلی با شما بازی کردن.

مامان جون سارا باز هم برای شما لباسای جدید خریده بود. اخه خیلی شما رو دوست داره. بابابزرگ هم برای شما کلی انجیر و میوه های تازه خرید و فرستاد تهران تا نوش جان کنی و بزرگ بشی.

مدتی هست که عروسکانه تو خواب خودت به یک پهلو میکنی

اینم عکسای مهمونی


این لباس رو هم مثل لباس عکس قبل مامان جون سارا خریدن